یزدفردا "محمد صادق احمد نیا :مهدی آذر یزدی همان نویسنده کودکان و نوجوانان است که امروز بعد از یکسال رحلتش، بازهم غریب است، در هنگام مطالعه خاطرات استاد از زبان پدربزرگ خوب بچه های خوب دلنوشته های یافتم که خداراگواه می گیرم اشک از چشمانم جاری شد.

«من در شهر و محله خودم هم غریبم، همان طور که پدرم غریب بود، من مثل یک گیاه خود رو رشد کردم. وقتی هم که بمیرم کسی برایم ختم نخواهد گرفت.....

آقای خامنه‌ای در سفر به یزد خیلی به من لطف کردند. گفتند: من کتاب‌هایت را خوانده‌ام و برای فرزندانم هم خریده‌ام و برایشان خوانده‌ام. چند دقیقه‌ای درباره این کتاب‌ها صحبت کردند و احوالپرسی کردند. اما روزنامه‌های یزد این قسمت از حرف‌های ایشان را حذف کردند.

رهبر معظم انقلاب به كتاب‌های من آبرو دادند و توفیق بسیار بزرگی بود تا در این جلسه در خدمت ایشان باشم. آیت الله خامنه‌ای، مایه خیر و بركت و انسان بی‌نظیر و فردی صاحب نظر هستند.

در تهران هم من دشمنانی دارم. کسانی که در کتابهایشان به من فحاشی می‌کردند. کسانی که وقتی در ارشاد بودند مجوز کتاب‌هایم را صادر نکردند. کسانی که در نقدهایشان به من بد می‌گویند و آرزوی مرگم را دارند. من کسانی را که در نوشته هایشان به من تهمت زده‌اند هیچ وقت حلال نمی‌کنم.

وقتی پانزده سال پیش در وزارت ارشاد یک کتاب مرا 4 سال توقیف کرد دیگری چیزی برای چاپ ندادم. من به اعتراض دیگر هیچ چیزی چاپ نخواهم کرد. اما خاطراتم را خواهم نوشت. گرچه می دانم اجازه چاپ آن را نخواهند داد.

غصه می‌خورم چرا من زندگی ندارم. غصه می‏خورم وقتی کسی می‌آید اینجا نمی‌توانم آنطور که شایسته است از او پذیرایی کنم… دوست دارم آرامش داشته باشم و فقط مطالعه کنم تا این که بالاخره نوبتم شود!

راست نوشت اول: حرفهای استاد گویای غربت اهالی فرهنگ و تلاشگران عرصه فرهنگ در یزد و کم لطفی ها ارشادی هاست و کم کاری های ما

 

یزدفردا

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا